هفته پژوهش گرامی باد.
#ذبح_پژوهش
#نقد
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت مسئولین و کارشناسان و همکاران محترم؛
گرچه نباید منکر تخصصی بودن دروس مهارت آموزی و جدابودن حوزه تدریس و پژوهش از یکدیگر بود، اما پرواضح است که مهارت هایی از جمله “موضوع یابی” ،"پاراگراف نویسی"، ” رایانه و نرم افزارهای اسلامی” و “مقاله نویسی” در بحث “روش” می گنجند و صرف آگاه بودن استاد به این آموزه ها کفایت نمی کند .در تدریس این مهارت ها می بایست از تسلط و غنای کافی برخوردار بود و از روش های متناسب با آن بهره برد. در صورتی که بخشی از ایشان اصولا با این گونه مهارت ها بیگانه هستند.از آن جایی که این مهارت ها باید توسط استاد درس عقاید یا تفسیر یا اخلاق تدریس شود اما متاسفانه عدم مهارت کافی در این زمینه ضربه بزرگی به این مهارت ها زده است.بر فرض اگر فردی در زمینه مقاله نویسی به زبان انگلیسی مهارت دارد آیا می توان از وی انتظار تدریس زبان انگلیسی داشت.حال چگونه انتظار می رود استاد یک درس تخصصی مانند عقاید یا تاریخ که تسلط در تدریس و ارائه مطلب در دروس ایشان نیازمند مطالعات دقیق کتب و مباحث مرتبط است برای درسی نیم واحدی وقت بسیاری برای مطالعه کتب و مهارت آموزی و مشاهده فیلم و… بگذارد و در حدی در آن تبحر یابد که پاسخگوی نیاز طلاب باشد؟اجرای چنین طرح هایی نشان دهنده غیرکارشناسانه بودن آن است .ادامه این روند منجر به ذبح پژوهش می شود . چنانچه مسئولین واقعا در راستای بهبودی عرصه پژوهش درتلاشند باید به اصلاح این طرح بپردازند. دوسال نخستین شروع طرح مهارت های پژوهشی(ساعات پژوهشی) این مهارت ها توسط اساتید متخصص این فن آموزش داده می شد و راه روشنی را در پیش گرفته بود و راندمان خوبی را نشان می داد اما پس از آن رو به قهقهرا رفت.به نظر می رسد اگر اساتید محترم برنامه ریز و کارشناسان محترم مرکز قبل از ابلاغ برنامه ها، نظرسنجی از معاونین پژوهش انجام دهند در اجرای برنامه ها شاهد رشد چشمگیر وکاهش نواقص خواهیم بود.
در کلاس درس در حال تدریس بودم ونکاتی را بیان می کردم …دراین حین طلبه ای که هربار درجلسات قبل می خواست اظهار فضل کند وبه نوعی استاد را به چالش بکشد مساله ای را مطرح کرد که نشان می داد من این مطالب را بلد هستم ونیازی به نشستن در این جلسات ندارم وبا لحنی بی ادبانه وانمود کرد که اگر نکته جدیدی داری بگو وگرنه ول معطل…
من نیز کنترل خودم را به طور ناخودآگاه از دست دادم وصدایم کمی بالا رفت و کاملا تحکم برانگیز و از بالا به پایین با او صحبت کردم و به اوفهماندم تشخیص راهبری کلاس با من است وجای اعتراض وجود ندارد…..
در این بگو مگو کمی به خود مسلط شدم وبه خود آمدم .کمی خودم را جمع وجور کردم وبه نفس خود نهیب زدم «هی کجای کاری …برفرض که تو راست می گی…رفتارت اشتباهه… این طوری که استادی نمی کنن…ما که نباید فقط متخصص درس هامون باشیم…باید مسلط به زی طلبگی هم باشیم پس این طلبه ها اخلاق را از کی باید یاد بگیرن….»توهمین گیرودار بلافاصله بدون هیچ معطلی ،از طلبه عذرخواهی کردم و گفتم اگرچه حق باشما نبود اما رفتارمن اشتباه بود…
اینجا یادم آمد من معمولا از طلاب در جلسات اولیه سطح آشنایی با مطالب و کار با کامپیوتر و…می پرسم ودر اون یکی دوجلسه اول، این طلبه غایب بوده ووقتی از سطح اطلاعاتیش پرسیدم،دیدم خب خداییش حق داشته و این مطالب براش خسته کننده وسطح پایین بوده…برای همین برای چند جلسه بعدی که قرار بود این مباحث گفته بشه به ایشون اجازه دادم که نیاد وغایب هایش رابراش مجازکردم.
بعد از اون ماجرا چشمم به این روایت خورد و مدام تکرارش می کنم؛قال رسول الله(ص)من ازداد علما ولم یزدد هدی لم یزدد من الله الا بعدا(بحارالانوارج2،ص37)…هرکس مطلبی رابیاموزد ولی به واسطه این آموزش اتصال او به حقایق ابدی افزایش نیابد نتیجه زحمات وتلاش او چیزی جز دورشدن بیشتر از واقعیت نیست.
این قضیه دوتا نکته وتجربه به دنبال داشت:1-کنترل نفس2-توجه به تفاوت های افراد
#پای_تجربه_استاد
آخرین نظرات